به نوشته ایران،صدای شلیک گلوله در صافکاری پیچید، همه شوکه شده بودند. هیچکس باور نمیکرد جمال دوست صمیمیاش را هدف گلوله قرار داده باشد.
هادی که از درد به خود میپیچید نگاهی به دوست قدیمیاش انداخت و فقط میگفت: «برو، برو. اینجا نمون».
جمال که رنگ به چهره نداشت با اصرار شاهدان حادثه سوار بر خودرو شد و گریخت. همزمان ماجرای این جنایت به مرکز 110 پلیس اعلام شد و تیمی از مأموران پلیس به همراه گروههای امدادی خود را به محل حادثه رساندند و هادی را که غرق در خون بود به بیمارستان انتقال دادند اما این پسر 28 ساله باوجود تلاشهای امدادگران و پزشکان به خاطر شدت جراحات به کام مرگ فرو رفت. پرستار پیش از مرگ پسر جوان وقتی از هادی پرسید تا بگوید قاتل چه کسی است، او گفت: قاتل را نمیشناسد و نمیداند چه کسی او را با گلوله زده است.
با مرگ هادی، کارآگاهان به بررسی صحنه جرم پرداختند. آنها در تحقیقات میدانی متوجه شدند روز حادثه درگیری بین دو گروه از پسران جوان رخ داده است که جمال و هادی برای هواخواهی از دوستشان به صافکاری رضا در اسلامشهر رفتهاند که ناگهان این شلیک خونین رخ داد.
با بهدست آمدن این سرنخها پلیس به ردیابی و شناسایی جمال قاتل فراری که همان دوست صمیمی هادی بود پرداختند و سرانجام وی را دستگیر کردند.
در شاخه دیگری از تحقیقات مشخص شد جمال از مجرمان قدیمیای است که به مدت 20 روز در مرخصی از زندان بهسر میبرد سپس این جنایت را انجام داده است.
در دادگاه
صبح دیروز جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و چهار قاضی مستشار دیگر تشکیل شد.
در این جلسه وقتی خانواده هادی قصاص خواستند، جمال برای دفاع از خود در جایگاه قرار گرفت و گفـت: حدود 20 روز میشد از زندان مرخصی گرفته بودم که در همان روزها با هادی که دوست صمیمیام بود در چهاردانگه به خانه یکی از دوستانمان به میهمانی دعوت شدیم، بعد از آن با هم به عیادت یکی دیگر از دوستانمان که با چاقو زخمی شده بود و در بیمارستانی در جنتآباد بستری بود رفتیم و بعد از دیدن دوستمان با هادی به اسلامشهر محل زندگیمان برگشتیم.
با هادی برای خوردن شام در رستوران بودیم که تلفن همراهم زنگ خورد و حمید از آن سوی خط گفت: سریع بیا که داداشم وحید را به خاطر تو کتک میزنند، من هم گفتم به من ارتباطی ندارد و رستوران هستیم و تلفن را قطع کردم.
هادی وقتی از جریان مطلع شد گفت بیا برویم گناه دارد، در این شرایط نباید تنها بماند. به اصرار هادی به سمت صافکاری رضا رفتیم.
قبل از پارک کردن خودرو هادی قمه را با خود برداشت و با هم به سمت جمعیت رفتیم.
وقتی حمید قمه را در دست هادی دید گفت نزنید و هادی هم قمه را گرفت پشتش و خندید. هادی اشاره کرد تا تیرهوایی بزنم، در این لحظه من هم سلاح را برداشتم و گمان میکردم تفنگ مسلح نیست اما در یک چشم بر هم زدن تیر شلیک شد و در کمال ناباوری دیدم که هادی هدف قرار گرفته و از گردنش خون میآید، خیلی شوکه شدم. هادی گفت منو زدی و بعد اشاره کرد برو بیرون بچهها مرا به بیمارستان میرسانند.
وی در ادامه بیان کرد: هادی دوست صمیمی من بود و هرگز نمیخواستم او را به قتل برسانم، هنوز هم باور این حادثه برایم غیرممکن است.
پس از اظهارات قاتل، وحید یکی از دوستان آنها به جایگاه فرا خوانده شد و گفت: جمال به من گفته بود اگر برای شیشه و موادمخدر مشتری داشتم به او معرفی کنم، من که میدانستم امید به دنبال مواد است او را با جمال آشنا کردم تا شیشه را به او بفروشد اما امید پس از خریدن 4 کیلو شیشه وقتی آن را تست کرد فهمید جمال سر او را کلاه گذاشته و به جای شیشه به او مواد قلابی داده است. پس از این جریان جمال فرار کرد و دیگر با آنها روبهرو نشد.
وی ادامه داد: امید چند بار تهدیدم کرد تا جمال را به او معرفی کنم اما جمال در زندان بود. وقتی فهمیدم از زندان مرخصی گرفته است به امید گفتم و بعد از تماس از او خواستم به صافکاری رضا بیاید و پول را پس بدهد.
من هم به دلیل ترس از حکم جلب این کار را انجام دادم و هرگز فکر نمیکردم این حادثه مرگبار اتفاق بیفتد.
در جلسه دادگاه سه گروه شاهد حضور داشتند، عدهای هم بیان کردند تنها صدای شلیک گلوله را شنیدهاند و اصلاً متوجه نشدهاند چه کسی تیر را شلیک کرده و چه زمانی گلوله به هادی برخورد کرده است. تنها تفنگ را رو به آسمان دیدهاند که از سرلولهاش آتش شلیک به چشم میخورد.
عدهای دیگر از شاهدان گفتند که جمال در حال کشیدن گلنگدن بود که گلوله ناخواسته شلیک شد و به هادی اصابت کرد و آخرین گروه نیز عنوان داشتند دیدهاند که جمال ابتدا هادی را نشانه گرفته و به وی شلیک کرده است.
بنا بر این گزارش، با اظهارات متفاوت این 9 شاهد که بررسیها نشان میدهد بیشترشان دارای سوابق کیفری هستند پنج قاضی باید تصمیمگیری نهایی داشته باشند.
نظر شما